°°°° افغانستان قلب جهان °°°°

جمهوری اسلامی افغانستان

°°°° افغانستان قلب جهان °°°°

جمهوری اسلامی افغانستان

اهمیت افغانستان در اسیا

                                                                                     

علی اصغر رجاء                            

                                         (دانش پژوه کارشناسی ارشد تاریخ)

توسعه نیافتگی افغانستان هرگز از اهمیت این سرزمین نمی کاهد. ابعاد مختلف اهمیت تاریخی, جغرافیایی, سیاسی, فرهنگی و اقتصادی افغانستان بدون در نظر داشتن توسعه نیافتگی آن توضیح داده می شود.

اهمیت تاریخی:

افغانستان پیش از اسلام و در دوره ی اسلامی بخشی از خراسان بزرگ بوده است. در دوره ی اسلامی اهمیت تاریخی این منطقه از حوادثی چند هویدا است: تغییر حکومت از امویان به عباسیان تحت رهبری ابو مسلم خراسانی که خود باعث آمیختن فرهنگ فارسی و عربی شد؛ بر پایی نخستین حکومت نیمه مستقل از خلافت عباسی در شرق قلمرو اسلامی به وسیله ی طاهریان در خراسان که از آن پس حکومتهای دیگر راه کمال استقلال را پیمودند و وقوع اولین و آخرین شکست مغولان در هجوم گسترده به قلمرو اسلامی در پروان افغانستان.

گذشته از اینها افغانستان در مسیر راه قدیمی ابریشم قرار دارد. تجارت بین شرق و غرب در عالم قدیم از این راه تأمین می شد. یکی از دلایل عمده ی حمله ی مغولان به قلمرو اسلامی تسلط بر همین شاهراه بود که از طریق آن علاوه بر تبادل کالا, دین و فرهنگ نیز مبادله می شد.

اهمیت جغرافیای طبیعی:

کشور افغانستان در قلب آسیا و در محل اتصال فرهنگ و تمدن چین, هند, ایران و آسیای میانه قرار دارد. این سرزمین دارای رودهای جاری فراوان است که برخی چون رود کابل, رود هیرمند و هریرود به کشورهای مجاور می ریزد. آب این رودها در صورت مهار, علاوه بر تأمین آب شرب, کشاورزی و تولید برق در داخل, نیازمندیهای کشورهای همسایه را هم فراهم می آورد. کوهستانهای مرتفع پامیر, بام دنیا و مرکز افغانستان سرچشمه ی این رودها و سد طبیعی میان سرزمینهای شمالی و جنوبی آن است. به همین دلیل در دوره ی استعمار این نوار کوهستانی نقش عمده ای در رقابتهای روس و انگلیس پیدا کرده بود.

در صورتی که کشاورزی مکانیزه در افغانستان رونق گیرد, محصولات آن بسیار متنوع و سهم مهمی از صادرات کشور را به اقصی نقاط عالم تشکیل خواهد داد. دامداری صنعتی افغانستان نیز می تواند ثروت هنگفتی را به خصوص در قسمت فراورده های دامی عاید مردم کند. پوست قره گل و برک از صادرات قدیمی این سرزمین بوده است. اقتصاد افغانستان می تواند با توسعه ی کشاورزی و دامداری به شکوفایی برسد. به علاوه که معادن بسیار از جمله گاز, لعل و فیروزه در افغانستان وجود دارد. تنها معدن سنگ لاجورد در جهان مختص به افغانستان است.

اهمیت سیاسی:

افغانستان به خاطر اهمیت سوق الجیشی آن در دوران استعمار مورد رقابت روس و انگلیس قرار داشت. انگلیس سه بار در افغانستان شکست نظامی خورد و هیچ گاه این سرزمین, مستعمره واقع نشد. در عصر جنگ سرد نیز این کشور میدان رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب بود. مقامات بلند پایه ی شوروی سابق و نیز رئیس جمهور آمریکا آیزنهاور از این کشور بازدید کرده اند. شکست نظامی روسها در افغانستان یکی از عوامل تسریع کننده ی فروپاشی شوروی و نظام دو قطبی و در نتیجه پایان جنگ سرد بود. طی دهه ی اخیر قرن بیستم تحولات عظیمی در اطراف افغانستان رخ داد که اهمیت تاریخی و سوق الجیشی آن را زنده کرد. چین به سرعت راه رسیدن به سطح یک قدرت اقتصادی برتر از ژاپن را در پیش گرفت. هند نیز فن آوری ارتباطات را به دست آورد و در رقابت با پاکستان به قدرتهای اتمی پرداخت. بهره برداری از منابع نفت و گاز آسیای میانه و خزر توجیه اقتصادی یافت. بنابر این تسلط بر افغانستان راهبرد کنترل قدرتهای منطقه و دروازه ی ورود به استراتژی جدید نظامی گری آمریکا به عنوان ابر قدرت یگانه جهان گردید.

کشورهای نو استقلال یافته ی آسیای میانه راه ورود به آبهای آزاد را از مسیر نزدیکتر نسبت به ایران می جستند و این راه از افغانستان و پاکستان تأمین می شد.

در نظام تک قطبی گفتمان ((برخورد تمدنها)) که از جانب نظریه پردازان آمریکایی برای روی کار آوردن دموکراسی لیبرال به عنوان آخرین مرحله حکومتها و پایان تاریخ طرح شده بود, با حذف ((طالبان)) از صحنه ی سیاسی افغانستان در این کشور به اجرا در آمد.

اهمیت اقتصادی:

افغانستان در مسیر راهیابی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد قرار دارد. مسیر افغانستان- پاکستان نسبت به مسیر ایران حدود هزار کیلومتر کمتر و از نظر اقتصادی به صرفه تر است.

احداث راه آهن و جاده های ترانزیتی در افغانستان می تواند اهمیت تاریخی آن را از نظر تجاری برگرداند و راه ابریشم را احیا کند. حمل کالاها به وسیله راه آهن از شرق به غرب آسیا و بالعکس بسیار با صرفه تر از حمل دریایی است و مسافت و مدت حمل کالا را به شدت کاهش می دهد. (برابر اخباری که در تاریخ 27/1/83 از تلویزیون ج.ا. ایران به اطلاع رسید, راه آهن چین- روتردام هلند به طول سه هزار و هشتصد کیلومتر حمل کالا از طریق دریا به مدت چهل روز را به مدت هیجده روز از طریق خشکی کاهش خواهد داد.) با توجه به وجود نیروی کار فراوان و ارزان در افغانستان رسیدن به این موقعیت برای آن بعید نیست و فقط نیازمند ایجاد امنیت و برقراری نظام حکومتی پایدار است.

اقتصاد اروپا با پیوستن ترکیه به اروپای واحد می تواند خود را از طریق ایران و افغانستان به اقتصاد آسیا متصل کند. اقتصاد آسیا با پشت سر نهادن بحران مالی و فعال شدن اقتصاد جنوب شرقی آسیا به تدریج هویت می یابد. همچنین افغانستان بهترین منطقه ی توریستی از لحاظ داشتن مناظر بکر طبیعی و آثار باستانی برای جهانگردان و محققان از سراسر عالم است. در حالی که خاور میانه از بحران آب رنج می برد, افغانستان سرشار از رودهای آب شیرین است.

اهمیت فرهنگی:

پیش از اسلام دین بودا که بومی هند بود از طریق افغانستان امروزی به وسیله کوشان شاهان در یکی دو سده پیش از میلاد وارد چین و سرزمینهای خاور دور شد و بر فرهنگ آن حدود تأثیر گذاشت.

پس از اسلام و در دوره ی بروز استقلال خواهی حکومتها از تسلط عرب و خلفای عباسی در دربار حکومتهای غزنویان و غوریان, زبان فارسی به اوج رشد و رواج خود رسید و در تمام شبه قاره ی هند نفوذ کرد. نفوذ زبان فارسی در شبه قاره مختصراً از طریق حکومتهای غزنویان و غوریان بود که مرکز اصلی آنها در افغانستان قرار داشت. دربار سلطان محمود غزنوی محل تجمع افرادی چون فردوسی و بیرونی گردیده بود. افغانستان زادگاه مشاهیری چون ابن سینای بلخی, فارابی, ناصر خسرو, سنایی غزنوی و مولانا جلال الدین بلخی است. اثر با ارزش ((من لا یحضره الفقیه)) از کتب فقهی اربعه نزد شیعه نوشته ی محمد بن علی بن بابویه قمی در مزار شریف افغانستان و به درخواست فردی از ساکنان آن نوشته شد.

موانع توسعه و پیشرفت در افغانستان:

از لحاظ طبیعی افغانستان در خشکی محصور است و به دریا راه ندارد, از این رو برای تأمین ارتباط و تجارت دریایی به پاکستان نیازمند است. در اثر سالها جنگ داخلی, اقتصاد کشور که بر پایه ی دامداری و کشاورزی (مالداری و زراعت) استوار بود از میان رفته و در قسمت زراعت کشت خشخاش و برداشت تریاک صرفه اقتصادی دارد. از لحاظ سیاسی هنوز حکومت مرکزی اقتدار کافی ندارد و مجاهدین در مناطق حاکمیت خویش مختارند. کشورهای کمک دهنده ی خارجی به دلیل عدم وجود امنیت لازم به وعده های خود عمل نکرده اند.

ساختار قومی در افغانستان باعث یک کشمکش دائمی در درون حکومت بوده و اکنون نیز هست. این امر عدم اعتماد خارجی را برای سرمایه گذاری دامن می زند. در برنامه های توسعه به وسیله ی حکومتهای قبل هم توزیع مناسبی برای مناطق مختلف به لحاظ سطح در نظر گرفته نشده و برخی اقوام از آن بی بهره بودند. همچنین بی سوادی در میان مردم به شدت وجود دارد. آمار مناسبی نیز از جهت جمعیت و تخصصهای موجود و مورد نیاز برای برنامه ریزی وجود ندارد.

راهکار پیشرفت و توسعه از راه آموزش:

با نظر به اهمیتی که افغانستان از جنبه های گوناگون دارد و نیز با توجه به موانع توسعه آن, تنها راهکار دراز مدت برای توسعه افغانستان, آموزش است. باسواد کردن مردم و آموزش آنان نقش عمده ای در اقتصاد مالداری و زراعت افغانستان دارد؛ زیرا آنان را به روشهای بهتر در این دو زمینه رهنمون می سازد.

در یک دیدگاه کلی توسعه و رشد اجتماعی, اقتصادی و صنعتی به چگونگی نظام آموزش و پرورش بستگی دارد. در دوره های رشد صنعتی و نوسازی جامعه, از نظام آموزشی به منظور القای ارزشها و عادات جدید استفاده می شود تا از این راه زمینه ی پیشرفت و توسعه ی اقتصادی, سیاسی و اجتماعی تسهیل شود.

گسترش آموزش و پرورش و اهمیت یافتن دانش فنی و تخصصی در دوره های بازسازی و توسعه ی جامعه, می تواند به پیدایی نخبگان (Elites) جدید, و در نتیجه, به تحول در سلسله مراتب قدرت و منزلت منجر شود. چون در این شرایط, احراز مشاغل و مقامهای اجتماعی, مستلزم دانش و تخصص فنی و حرفه ای است؛ از این رو با احراز این مشاغل, افراد از منزلت اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردار می شوند, هرچند که ممکن است آنان از منشأ اجتماعی پایینی برخاسته باشند.

بدین ترتیب موانع توسعه و پیشرفت در افغانستان به جز محصور بودن در خشکی همگی از راه آموزش در دراز مدت قابل رفع است. برای رفع مانع محصور بودن هم ناچار باید شبکه ی راههای ارتباطی کشور گسترش و نوسازی و راه آهن احداث شده و به راههای ارتباطی کشورهای همسایه مانند ایران و پاکستان متصل شود. با پرداخت حق ترانزیت از طریق راههای این دو کشور نیازهای افغانستان برطرف خواهد شد. هر گونه احداث, نوسازی و گسترش راههای افغانستان نیز با در نظر داشت جاده ها و راه آهن بین المللی آسیا و اروپا و کریدور شمال- جنوب که آسیای میانه را به آبهای گرم جنوب متصل می کند, باید طراحی و ساخته شود.

 

منابع:

ادیان آسیا, ویراسته فرید هلم هاردی, ترجمه عبدالرحیم گواهی, چاپ دوم, 1377, تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

بیانی, شیرین؛ مغولان و حکومت ایلخانی در ایران, چاپ اول, 1379, تهران: سمت.

دائره المعارف بزرگ اسلامی, جمعی از نویسندگان, ج 9.

سید حسن امین, بازتاب اسطوره بودا در ایران و اسلام, چاپ اول, 1378, تهران: نشر میر کسری.

علاقه بند, علی؛ جامعه شناسی آموزش و پرورش, چاپ بیست و نهم, 1380, تهران: نشر روان.

 

نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم آبان 1384ساعت 15:0  توسط علی اصغر رجا

بت های بامیان و ریشه های تاریخی

بت های بامیان و ریشه های تاریخی

 

  

حمل 1387 ساعت 20:30   

منبع : خبر گذاری افغان  http://www.avapress.com/vdcd6.0syyt0k22a.txt

 

افغانستان سرزمینی است در قلب آسیا که در مسیر اارتباطی شمال - جنوب و شرق - غرب واقع شده و همچنین در مسیر جاده ابریشم قرار داشته است

و به همین علت موقعیت خاص جغرافیایی خود، شاهد تمدن های آریایی، یونانی، کوشانی و بودایی بوده است و به دلیل تاثیر فزاینده این تبادل فرهنگی، الگوگیری از مکاتب مختلف فرهنگی ، هنری و فنی از سرزمین های گوناگون را در خود پذیرفته است که البته این مکاتب بعد از ورود به سرزمین افغانستان خود را با ویژگی های مردم افغانستان مطابق می ساخته است.
معابد بودایی و تندیس های سنگی تراشیده شده در دل صخره های سنگی بامیان، در سرزمینی در قلب افغانستان از مکانهای مورد علاقه توریست ها ، محققین و متخصصین فرهنگ و هنر بودایی بود و می توانست به یکی از مکانهای درآمد زای اقتصادی برای افغانستان و مردم بامیان تبدیل شود که بوسیله جنبش اسلامی طالبان علی رغم مخالفت جامعه بین الملل نابود شد.
در قرن چهارم قبل از میلاد زمانی که افغانستان بخشی از امپراطوری اسکندر مقدونی بود و تحت تاثیر فرهنگ و فلسفه یونان قرار داشت، فرهنگ یونانی از سرزمین باختر راه خود را به این کشور باز نمود و در میانه قرن سوم پیش از میلاد و در دوران حکمرانی آشوکا در هند، بودیسم وارد افغانستان شد و به این ترتیب مکاتب رئالیسم و سورئالیسم یونانی با عرفان هندی در آمیخت و مکتب هنری جدیدی زائیده شد که اکنون از آن بعنوان مکتب هنری « گندهارا» یاد می شود که کانون این مکتب در حدادا در شش مایلی جنوب جلال آباد امروزی قرار داشته است.
بدین ترتیب با بر تخت نشستن کانیشکا در قرن دوم بعد از میلاد ، افغانستان به محلی برای نشو و گسترش آموزه ها و فرهنگ بودایی تبدیل شد که سرمنشاء آن به منطقه سینکیانگ چین و مغولستان باز می گردد.
در این زمان کنشکا بطور خردمندانه پیرو آئین بودا گردید و کمی بعد به یکی از چهره های روشنفکر، سخاوتمند و ثابت قدم فرهنگ و ادب بودایی تبدیل شد و در طول سلطنت طولانی و تاریخ ساز او (120 -160 میلادی ) بودیسم و فرهنگ و ادب بودایی به فاکتور حیاتی امپراطوری او مبدل گردید و درنتیجه مکتب معروف گندهارا یا مکتب هنری تندیس سازی بودایی به سرعت پیشرفت کرد.
این مکتب جدید بر خلاف آموزه های بودا (موسس آئین بودا) تصاویر او را بعنوان قبله گاه مقدس شمرده و مورد پرستش قرار می دادند. البته نه مانند ادیان ابتدایی و اولیه، بدین ترتیب و به سرعت در افغانستان بودیسم با بسیاری از عناصر فرهنگ خارجی در آمیخت و به آنها رنگ و بوی بودایی داد و سبب شد که بر طبق تکنیک های جدید هنری در سرزمین افغانستان، بودا را به صورت بشر گونه نشان دهند آن را با زیبایی و آرامشی کامل و ترحم و مهربانی بر چهره و اندامی بی نقص که الهام بخش مومنان برای پیمودن چهار حقیقت عشق و محبت (متا) ، ترحم و شفقت (کارونا) ، خیرخواهی (مدیتا) و بردباری (اپیکا) که خصایص شریف و متعالی بودیسم بود بر دیواره کوههای افغانستان حک کنند.
در این زمان کانیشکا دارای دو پایتخت تابستانی در کاپیسا در 35 کیلومتری شمال کابل و در منطقه بگرام کنونی، و زمستانی در پورشاپورا (پیشاور امروزی) بود. او حامی خستگی ناپذیر بودیسم بود که تندیس ها و معابد فراوانی در سراسر امپراطوری وسیع خود و مخصوصا دو شهر یاد شده ساخت.
کانیشکا در پیشاور معبد زیبایی همراه با مجسمه ای به طول 150 فوت ساخت که در عصر خود بنایی بسیار بی نظیر و خارق العاده محسوب می شد؛ اما در این حال کاپیسا همچنان بعنوان کانونی برای معابد و تندیس های آئین بودا بود.
یکی دیگر از معابد بودایی بنام شالوکیا بوسیله شهبانوی چینی که در دربار کانیشکا بعنوان گروگان نگهداری می شد، ساخته شد و از این معبد با تشریفات خاصی محافظت می شد.
در آن زمان معابد بزرگ فراوانی در سراسر بامیان وجود داشتند و بت کوچکتر بامیان (بت 35 متری) قبله گاه بوداییان در اعصار گذشته افغانستان بوده و دره بامیان در آن ایام یک کانون بزرگ و مهم فرهنگ بودایی محسوب می شده است که حتی قابل مقایسه با کانون های مهم بودایی در سریلانکا و ایالات جنوبی آن بوده است.
از طرفی بامیان در مسیر جاده ارتباطی هند به بلخ قرار داشته که در آن ادویه ، جواهرات ، عاج، پنبه و مواد خام داد و ستد می شد و همچنین بامیان در مسیر جاده ابریشم قرار داشت که خاورمیانه را به امپراطوری چین و دیگر سلطان نشین های شرق آسیا مرتبط می کرد.

کانون تجارت بامیان تا اوایل سده سیزدهم میلادی یعنی تا آغاز حمله چنگیز خان مغول همچنان پویا و فعال بود.

بامیان در 145 مایلی شمال کابل واقع شده است در فاصله 110 مایلی از کابل یک دره عمیق وجود دارد بنام گردنه شیبر که در زمستان پوشیده از برف می شود. پس از 19 مایل گذشتن از این گذرگاه جاده به دو شاخه منشعب می شود؛ انشعاب سمت راست به سوی مزارشریف و انشعاب سمت چپ بسوی بامیان. جاده ای که به سمت بامیان می رود به موازات رودخانه بامیان قرار دارد. در برخی نقاط ،جاده به صورت کمربندی در دامنه تپه ها و کوه ها ادامه می یابد. بعد از پیمودن 6 مایل، به قلعه ی قدیمی بر فراز صخره ای سنگی، بر می خوریم که شهر ضحاک ماردوش نامیده می شود.

شهر بامیان به نظر می رسد که روستایی بوده و بعد توسعه پیدا نموده است و غارهایی در دامنه کوه های شهر دیده میشود که شاید مکانی بوده برای عبادت و مدیتیشن راهبان عزلت نشین بودایی. شهر تاریخی بامیان در دامنه تپه های سرخ مانند در ارتفاع 9000 پایی از سطح دریا که در محدوده کوه های سر به فلک کشیده در نزدیکی کوه بابا در سلسله جبال هندوکش قرار گرفته است. جایی که در بیشتر اوقات سال، پوشیده از برف است.

پس از دیدار از محدوده کوه ها ، روستا ها و حوزه رود بامیان و مشاهده دیوار نگاره ها و تندیس ها به این نتیجه میرسیم که بامیان مرکز آموزشی بودایی بوده است و کانون شکوهمند و با عظمت بودیسم در این منطقه قرار داشته و تا زمان تهاجم اسلام به این منطقه وجود داشته و توسعه هم یافته است.

در قسمتی کوچکی از شهر بامیان شهری کوچک با نام شهر غلغله بوسیله هونهای سفید (بربرها) ساخته شده بود.

دو بت عظیم بودا به ارتفاع 53 و 35 متر با تندیسهای کوچکتر در اطراف، بر روی صخره های سنگی اطراف دره بامیان تراشیده شده است. این تندیسها به گونه ای ساخته شده که صخره ها بعنوان پوشش حفاظتی برای آنها عمل کرده تا در مقابل تغییرات جوی و سختی آب و هوا در این منطقه کوهستانی مقاومت نمایند. و باقی باشند تا منبع الهام بخش و نمادی برای شوق و حرارت دینی باشد، برای زائران خسته دلی که مسیر دشوار را با پای پیاده و فقط با زیر انداز و یک عصا طی می کردند .

مسیر دشوار راه بگونه ای بود که هیچگونه وسیله حمل و نقلی وجود نداشت و تنها چهارپایانی مانند حمار و قاطر آن هم برای حمل آذوقه و بار در آن شرایط سخت استفاده می شد.

ساختن دو بت غول آسای بودا به ارتفاع 175 و 125 فوت در قرن دوم میلادی در زمان امپراطوری کانیشکا آغاز و تا چند امپراطور دیگر بعد از او (شاید تا قرن چهارم یا پنجم میلادی) ادامه یافت.

مکانی که مجسمه های بودا در آن قرار داشتند حاوی دیوارنگاره های زیبایی بود که به دید باستان شناسی باید گفت که نشانه هایی از راه یافتن هنر هندی به افغانستان محسوب می شود. که آن هنر با عناصر یونانی ، رومی و ساسانی که از قبل در این منطقه وجود داشتند در آمیخت و از طریق سین کیانگ به چین وجاپان منتقل شد.

مورخان نخستین اسلامی (قبل از قرن سیزدهم میلادی) از یک دوران طلائی صحبت می کنند. یکی از مورخان بنام یعقوبی با جزئیات کامل آن دیوار نگاره هایی که غارها و مغاره های اطراف تندیسهای بودا را تزئین می نمود را توصیف می کند. او می گوید که ساکنان بامیان، بت بزرگ را سرخ بت و بت کوچک را بت خاکستری می نامیدند.

در اوائل قرن سیزدهم با حمله چنگیز خان مغول به بامیان، شهر و ساکنان آن به وضعیت بدی دچار شدند و می گویند به دلیل آن که نوه چنگیز خان (متوگان) فرزند جغتای د ر طول محاصره شهر توسط ساکنان بامیان کشته شد ، هنگامی که شهر پس از یک نبرد سخت و طولانی تسلیم شد چنگیز خان دستور داد تا هیچ موجود زنده ای چه انسان و چه حیوان نباید جان سالم بدر ببرد و بدین ترتیب این شهر تخریب شده مائوبالیغ (شهر بد) نامیده شد.

ایران و افغانستان ازدیدگاه دیگر مردم جهان

افغانستان از دیدگاه جهانیان


کشور افغانستان از دیدگاه مردم پاکستان:مردم فقیر تر از ما همیشه نیازمند به ما


افغانستان از دیدگاه مردم ایران : مردمان جنگ زده و فقیر و بی سواد و قابل تحقیر، تازورت میرسه مهاجرینش را که در ایران هست از یت کن و با چشم حقارت آمیز نگاه شان کن


افغانستان از دیدگاه اروپا : کشور و مردم جنگ زده و جنگ طلب،خشونت،قتل ،آدم کشی،انسان سوزی،بی رحم در یک کلام حیوانهای انسان نما


افغانستان از دیدگاه امریکه ی ها : مردم فقیر و بی چاره ی که گرفتار جنگهای داخیلی هست و در میان جنگ سالان ران هیچ شانس برای زنده ماندن ندارند.


افغانستان از دیدگاه مردم افریقا : تنها کشوری که فقیر تر از ماست در دنیا


افغانستان از دیگاه اسرائیل و وهابیت : افغانستان کشور مسلمان خوب هست فقط بدیش این است که شعیان بخصوص هزاره ها نباید در هیچ یک از امور دولتی و یا چیز دیگر دخالت داشته باشند،هزاره ها اگر قتل عام شود افغانستان هم کشور مسلمانان خواهد شد!


افغانستان از دیدگاه چین : کشور عقب مانده و به شدت خرافاتی و افراط دینی ،استفاده کردن از احساس بجای عقل و در کل یک کشور عقب مانده


افغانستان از دید گاه آساآن : در خیلی از جاها یک کشور نا شناخته و در بعضی جاها مثال خوبی برای جنگ نابودی می آورد.


 

ایران از دیدگاه جهانیان


ایران از دید مردم افغانستان : یک کشور و مردم خودخواه و ظالم وتعصبی نسبت به دیگران در کل میشه گفت جهنم برای آوارگان افغان و ساختن تاریخ دورغین برای خودش و زدن افتخارات گذشتگان خراسان بزرگ(افغانستان امروزی) را بنام خودش و جعل همه ی تاریخ


ایران از دیدگاه امریکا : یک کشور و مردم عقب مانده و لجباز و به شدت احساساتی و خشن


ایران از دیدگاه روسیه : یک کشور عقب مانده و در عین حال در حال پیشرفت و دارای منابع عظیم انرژی که فقط میشه بخواطر همین روی ایران هم حساب کمی باز کرد.


ایران از نگاه دولت و مردم چین: ایران یک کشور با زخایر انرژی فروان که خودش نمیتاند از آن استفاده کند اینجاست که شانس با ما یار است تا از این انرژی ایران استفاده کنیم- واز دیدگاه مردم چین و شرق اسیا: کاملا یک کشور نا شناخته.در کجاست؟ مریخ ؟یا زمین؟


ایران از دید گاه مردم اروپا: یک کشور و مردم عقب مانده و اسلام گرای افراطی وازدیدگاه مردم تقریبا در 80% ناشناخته


ایران ازدیدگاه افریقا : ناشناخته


ایران از دیدگاه اسرائیل و وهابیت: کشور که باید از روی زمین محو شود.تا اسرائیل  به راحتی زندگی کند و دیگر تاریخ ها جعل نشود.

پاسخ به یکی از نظرات

نوشته های زیر پاسخ به یکی از نظرات است که یکی گذاشته بود و گفته بود که فقط :الله . خلیفه اول و دوم و سوم و علی و حسین  

 

چی میگی ....؟!
 

درستش اینه... الله = قرآن

 

 و محمدصلی الله علیه و آله وسلم
 و امام علی علیه السلام
 حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
امام حسن علیه السلام
امام حسین علیه السلام
امام سجاد علی ابن حسین علیه السلام
امام محمد باقر علیه السلام
امام جعفر صادق علیه السلام
امام موسی کاظم علیه السلام
امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام
امام محمد تقی علیه السلام
امام علی النقی علیه السلام
امام حسن العسکری علیه السلام
حضرت امام عصر الزمان مهدی علیه السلام
اونهایی رو که اسمشونو تو بردی اصلا ارزش نداره اسمشونو تو وبم بنویسم

آمادگی افغانستان برای الحاق با سازمان تجارت جهانی (WTO)

آمادگی افغانستان برای الحاق با سازمان تجارت جهانی (WTO)

قرار است افغانستان در دومین جلسه گروه کاری افغانستان با سازمان تجارت جهانی (WTO)  که در ماه مارچ 2012 برگزارمی گردد، اشتراک نماید. در این نشست در مورد الحاق افغانستان به این سازمان که یکی از آجندای مهم آن می باشد صحبت خواهد شد. به این منظور، افغانستان برای تشکیل و ایجاد یک تیم تخنیکی و مذاکراتی ورکشاپ یکهفته ای را بخاطر رشد و بلند بردن ظرفیت تیم تخنیکی و کارمندان مربوطه از وزارت خانه ها و ادارات ذیدخل به همکاری پروژه (تافا) در ماه دسمبر 2011 در مقر وزارت تجارت جمهوری اسلامی افغانستان دایر نموده بود.

نشست بعدی بمنظور کسب تجارب بیشتر از روند پروسه الحاق افغانستان به سازمان تجارت جهانی، در شهر کتماندوی نیپال بازهم به کمک مالی پروژه (تافا) به مدت یک هفته از تاریخ 3 الی 8 جنوری 2012  تدویر گردید.

هیئت افغانی مرکب از نمایندگان وزارت های محترم تجارت، امور خارجه، زراعت، مالداری و ابیاری، ترانسپورت و هوانوردی ملکی، اطلاعات و فرهنگ، صحت عامه، مالیه، اتاق تجارت و صنایع افغانستان و ریاست گمرکات تحت سرپرستی محترم مزمل شینواری رئیس تجارت بین المللی  در این نشست اشتراک ورزیده بودند.

هدف عمده از تنظیم سفر هیئت افغانی به نیپال این بود که اعضای تیم بتوانند با مقامات و ادارت مختلف ذیدخل نیپال که در پروسه الحاق آن کشور به سازمان تجارت جهانی به نحوی نقش داشته اند، بحث و گفتگو نمایند و از تجارب تیم مذاکراتی کشور نیپال که در جریان پروسه الحاق نیپال به سازمان تجارت جهانی انجام داده است، استفاده نمایند.

همچنان یکی از اهداف سفر هیئت افغانی این بود تا آنان بتوانند از تجارب مذاکرات دو جانبه و چند جانبۀ کشور نیپال با اعضای سازمان تجارت جهانی (WTO) که در مقابل خواسته های آنان انجام داده بود استفاده نمایند. به همین ترتیب اعضای هیئت افغانی از چالشها و مشکلاتی که نیپال در جریان الحاق شان به سازمان تجارت جهانی روبرو بودند، آگاهی حاصل کرده و از تجارب انها در روند پروسه الحاق افغانستان در سازمان تجارت جهانی استفاده نمایند.

در روز نخست این نشست محترم نارایان گنوالی، رئیس بخش سازمان تجارت جهانی از وزارت تجارت نیپال ضمن اظهار خوش آمدید به هیئت افغانی گفت: " نیپال اولین کشور کمتر توسعه یافته است که عضویت سازمان تجارت جهانی را کسب نمود و کشور نیپال بی نهایت خوش است که تجارب خود را در مورد الحاق نیپال به سازمان تجارت جهانی با هیئت افغانی شریک  می سازد."

وی همچنان در مورد جریان پروسه الحاق کشور نیپال از تاریخ درخواست عضویت الی قبولی عضویت که در سال 2004 پذیرفته شد، برای هیئت افغانی توضیحات ارئه نمود. آقای گنوالی درمورد هماهنگی ارگانهای ذیربط اشاره نموده و آنرا یکی از عوامل موفقیت در پروسه الحاق دانست و از نقش سکتور خصوصی در این پروسه نیز یادآوری کرد.

محترم مزمل شنواری، رئیس هیئت افغانی و معیین تجارتی وزارت تجارت به نمایندگی از هیئت افغانی، از کشور نیپال بخاطر پذیرش هیئت افغانی و شریک ساختن تجارب شان با این هیئت، اظهار قدردانی نموده و در مورد الحاق افغانستان به سازمان تجارت جهانی از تاریخ درخواست تا امروز به اشتراک کنندگان و مقامات نیپالی توضیح داد.

وی مورد اهداف سفر هیئت افغانی به نیپال توضیحات بیشتر داده و از مشابهت های افغانستان با نیپال از لحاظ محاط به خشکه بودن، جمعیت مشابه، زراععتی بودن و دو کشوری که کمتر توسعه یافته، یاد آوری نمود.

آقای شنواری راجع به سخنان محترم گنوالی در مورد نقش سکتور خصوصی چنین گفت: "خوشبختانه دولت افغانستان بخصوص وزارت تجارت و صنایع هیج گاه بدون مشوره سکتور خصوصی به ویژه اتاق تجارت و صنایع افغانستان گامی برنمی دارد و همیشه نظرات سکتور خصوصی را ارج می گذارد، بخصوص در جریان الحاق افغانستان به سازمان تجارت جهانی."

نمایندگی اتاق تجارت و صنایع افغانستان را در این سفر محترم علی ذکی  به عهده داشت. وی ضمن سایر ملاقات ها همراه با هیئت افغانی، با نمایندگان فدراسیون اتاق تجارت و صنایع و نماینده سکتور خصوصی نیپال در پروسه الحاق، معاون و همچنین تیم اجرائیوی فدراسیون اتاق تجارت و صنایع نیپال نیز ملاقات های جداگانه داشت.

در این ملاقات ها ضمن تاکید بر همکاریهای دوجانبه میان اتاق تجارت و صنایع افغانستان و فدراسیون اتاق تجارت و صنایع نیپال، در مورد امضای تفاهم نامه همکاری میان دو اتاق، ارتباطات همیشگی و مؤثر و همچنین اشتراک اعضای علاقه مند اتاق تجارت و صنایع افغانستان در نمایشگاه بین المللی نیپال که از طرف فدراسیون اتاق تجارت و صنایع نیپال برگزار میگردد، بحث و تبادل نظر صورت گرفت.

معاون اتاق تجارت نیپال ضمن اظهار خوش آمدید و پذیرایی گرم از هیئت اعزامی اتاق، تقاضا نمود تا معلومات در زمینۀ نمایشگاه بین المللی نیپال را که در ماه اپریل 2012 در کتماندو برگزار میگردد، با اعضای اتاق تجارت و صنایع افغانستان شریک ساخته و اشترک اعضای علاقه مند را در نمایشگاه مذکور هماهنگی نماید. وی همچنین از آقای ذکی خواست تا با هیئت رهبری اتاق تجارت و صنایع افغانستان در مورد امضای یک تفاهم نامه همکاری میان دو اتاق، بخاطر رشد و توسعه تجارت بین دو کشور صحبت نموده و نتیجۀ آنرا به اطلاع ایشان برساند.

در ماه دیسامبر 2004 افغانستان بعنوان یک دولت ناظر در سازمان تجارت جهانی شناخته شد. در سال 2009 افغانستان یاد داشت تجارت خارجی خویش را به سازمان تجارتی جهانی ارسال نمود و اعضای WTO  اسناد افغانستان را بررسی نمودند و 168 سوالنامه به افغانستان ارسال داشت که افغانستان هم جوابها را در ماه جون 2010 ترتیب نموده و دوباره به آن سازمان ارسال داشت.

در این زمان افغانستان قادر شد تا گفتگو و مشاوره خودرا با گروه های کاری سازمان تجارت جهانی در باره الحاق افغانستان آغاز نماید. اولین جلسه گروه کاری افغانستان در 31 جنوری 2011 برگزار گردید و قرار است که دومین جلسه گروه کاری افغانستان با سازمان تجارت جهانی WTO  در ماه مارچ 2012 برگزار گردد

افغانستان از نگاه ویکی پدیا

افغانستان با نام رسمی جمهوری اسلامی افغانستان (به پشتو : د افغانستان اسلامی جمهوریت) کشوری محصور در خشکی در آسیای میانه است.[۶] این کشور حدفاصل آسیای میانه، جنوب غربی آسیا و خاورمیانه می‌باشد و پایتخت آن کابل است. همسایگان افغانستان، پاکستان در جنوب و شرق، ایران در غرب، تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان در شمال و چین در شمال شرقی هستند. سرزمین‌های دربردارنده افغانستان نقطه مرکزی راه ابریشم و مهاجرت انسان‌ها بود. باستان‌شناسان شواهدی از سکونت انسان‌ها تا بیش از ۵۰،۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح به‌دست آورده‌اند.[۷] تمدن شهری ممکن است در این قلمرو در بین ۳،۰۰۰ تا ۲،۰۰۰ سال قبل از میلاد آغاز شده باشد

»به والدین خود احترام بگذارید حتی اگر با آنها موافق نباشید

      »به والدین خود احترام بگذارید حتی اگر با آنها موافق نباشید.